ملورینملورین، تا این لحظه: 4 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

ملورین نامه

تابستان 1398؛ اول مردادماه؛ پا به دنیا گذاشتم و ملورین نامه روزهای زندگیمه...

سیزده بدر

سیزده روز از اومدن عمو نوروز گذشته..... اما من هنوز عمو نوروز رو ندیدم.... از دوستا و فامیل هم کسی رو ندیدم.... امروز روز طبیعته.... و مراسم جوجه کباب خوری مخصوص سیزده بدر....   ...
13 فروردين 1399

نوروز1399

درسته که یه غول کوچولوی ترسناک به اسم کرونا اومده توی خیابونا و ما سی روزه از خونه بیرون نرفتیم..... اما منتظر اومدن عمو نوروزیم.... هفت سین آماده کردیم.... منتظرش نشستیم و نشستیم..... بازم نشستیم و نشستیم.... اما کسی نیومد..... تا اینکه با خودم فکر کردم باید لباسای عید رو بپوشیم..... شاید اینجوری عمو نوروز بیاد ببینیمش.... لباسای خوشگل پوشیدیم و بازم منتظرش نشستیم و نشستیم.... عکسای خانوادگی گرفتیم... همچنان منتظر نشستیم و نشستیم... یه دفعه گفتن هورا نوروز اومد عیدت مبارک.... عیدی بهم دادن.... روبوسی خانوادگی به سبک کرونایی کردیم.... اما من کسی رو ندیدم که اومده با...
1 فروردين 1399
1